سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثر ولایت

حسین آتش عشق خدا

    نظر

حسین (ع)

حسین آتش عشق خدا

جاده و اسب مهیاست؛ بیا تا برویم

  کربلا، منتظر ماست؛ بیا تا برویم
ایستاده ست به تفسیر قیامت، زینب «س»

 آن سوى واقعه پیداست؛ بیا تا برویم
خاک در خون خدا، مى شکفد، مى بالد
آسمان، غرق تماشاست؛ بیا تا برویم
تیغ در معرکه مى افتد و برمى خیزد
رقص شمشیر چه زیباست؛ بیا تا برویم 

از سراشیبى تردید، اگر برگردیم
عرش زیر قدم ماست؛ بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم و ردا از توفان 

راه ما از دل دریاست؛ بیا تا برویم 

کاش اى کاش که دنیاى عطش مى فهمید
آب، مهریه زهراست؛ بیا تا برویم

چیزى از راه نمانده ست، چرا برگردیم
آخر راه همین جاست؛ بیا تا برویم
فرصتى باشد اگر باز در این آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست؛ بیا تا برویم

«ابوالقاسم حسینجانى

 

  مسافران الهى چهار دسته اند:
1) عده اى فقط «سالک »اند و در ابتداى سلوک قرار دارند

و هنوز از سرد و گرم عشق، زهر و شهدى نچشیده اند؛
2)
دسته اى دیگر از مسافران الهى، «مجذوب» نامیده مى شوند.

اینان در همان ابتداى سفر آسمانى،

در کمند جذبه نامرئى سلطان آسمان ها و زمین گرفتار مى آیند

و رشته اى که دوست به گردن جانشان افکنده است،

آنان را به هرجایى که اراده مى کند، مى کشاند؛
3)
جمعى دیگر از راهیان کوى دوست، «سالکان مجذوب» هستند.

این جمع پرشور، ابتدا با کوشش بسیار قدم در جاده بى انتهاى عشق

مى گذارند و در ادامه مسیر، برق عشق از منزل لیلى درخشیدن مى گیرد

و سالکان مجذوب را با سرعت بیشتر، به سوى خیمه آسمانى محبوب ازلى

راهنمایى و هدایت مى کند؛این 3دسته از مسافران الهى، با سختى هاى بسیار

و با پشت سر نهادن وادى هاى صعب العبور سلوک و طى سالیان دراز،

به قله بلند بندگى و توحید مى رسند و از آن جا به اسماى حسناى الهى

نظر مى افکنند.
گاهى هفتاد، گاهى هشتاد سال و گاهى هم کمتر و بیشتر طول مى کشد

تا سالکى همه وادى هاى سلوک را طى و به خانه دوست راه پیدا کند.
4)
اما دسته دیگرى از مسافران الهى که آنان را مجذوب سالک مى نامند،

عاشقانى هستند که سلوکشان با جذبه حضرت معشوق آغاز مى شود

و آنان بسرعت برق و باد همه منازل طریقت و شریعت و حقیقت را طى مى کنند

و به قله بلند عبودیت و توحید شهودى دست مى یابند

و از همان جا به دیدار لقاى حضرت پروردگار نائل مى شوند.
این مجذوبان، سلوکشان در اندک مدتى به نتیجه مى رسد

و مسیر هفتاد ساله را آنها در چشم به هم زدنى طى مى کنند.
شهیدانى که بال و پرشان به خون سرخ آغشته است

در زمره مجذوبان سالک هستند که به دیدار خداى سبحان نائل آمده اند.
حال سؤال این است که چه عامل و یا عواملى موجب مى شود مجذوبان سالک....
1)
هم زودتر به خانه دوست مى رسند؛
2)
هم به قله بلند عبودیت دست مى یابند؛
3)
هم به توحیدى شهودى مى رسند؛
4)
هم به دیدار لقاى پروردگار نائل مى آیند.
جواب این سؤال هم سخت است و هم آسان؛ سخت است

در نحوه چگونگى تشریع و کیفیت این سلوک؛ آسان است

چون این مسیر با راهنمایى و هدایت عشق حسینى صورت مى گیرد.
با امام حسین «علیه السلام» راه سلوک نزدیکتر مى شود:
کربلا کوته ترین راه است تا درگاه دوست
با که گویم این ره کوتاه را گم کرده ام
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابى یکى از هزاران مجذوب سالکى است

که فاصله خودش و خداى خودش را در کمترین زمان طى کرد

و به مقام نفس زکیه رسید. ایشان درباره سلوک اهل دل بویژه مجذوبان

سالک مى فرماید: «راه خدا سخت است؛

اما با امام حسین «علیه السلام» خیلى آسان مى شود.

از راه سایر ائمه معصومین «علیهم السلام» هم مى توان به مقصد رسید،

ولى راه امام حسین «علیه السلام» خیلى سریع انسان را به نتیجه مى رساند.

چون کشتى سیدالشهدا «صلوات الله و سلام علیه» در آسمان هاى غیب خیلى سریع راه مى رود.

هرکس در سیر معنوى خود، حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلى زود به مقصد مى رسد.»(1)
امتیازات منحصر به فرد امام حسین «علیه السلام»
پس از آن که جناب حسین بن على «سلام الله علیه» پیروز و سربلند

از میدان عشق و شهادت بیرون آمد

و همه هستى خویش را در پاى دلدارش ریخت،

خداى سبحان به جناب ایشان امتیازاتى داد

که به هیچ کدام از ائمه معصومین «علیهم السلام»

چنین ویژگى هایى داده نشده است.

یکى از چندین امتیاز ویژه امام حسین «علیه السلام» این است

که همه کارهاى مربوط به مولایمان حضرت

سیدالشهدا «علیه السلام» با سرعت صورت مى گیرد.

سرعت منحصربه فرد حضرت امام حسین «علیه السلام»

در چندین محور قابل توضیح و بررسى است:
1) سرعت در عالم تکوین؛
2)
سرعت در عالم تشریع؛
3)
سرعت در آفرینش؛
4)
سرعت در آشتى دادن بندگان فرارى با خداى سبحان؛
5)
سرعت در پاک کردن دل گنهکاران از وجود گناه؛
6)
سرعت در پرواز دادن سالکان به سوى خداى سبحان؛
7)
سرعت در برطرف کردن تاریکى هاى جهان خلقت؛
8)
سرعت در رسانیدن منتظران حضرت مهدى به سوى آقا و مولایشان.
این ویژگى منحصر به فرد سیدالشهدا «علیه السلام» سبب شده است

که عام و خاص، مسلمان و غیرمسلمان،

عارف و غیرعارف، عاشق و غیرعاشق، روى بر حسین «علیه السلام» آورند و

براى رسیدن به مقاصد دنیوى، اخروى و عرفانى از ایشان مدد بجویند.
اینک وقت آن رسیده است که سؤال کنیم: چرا امام حسین «علیه السلام»

در رساندن بندگان خدا و سالکان کوى طریقت،

سرعتش از همه انسان هاى کامل بیشتر است؟
امام حسین «علیه السلام» آتش عشق خدا و عشق آتشین خداست؛
براى پاسخ به پرسشى که مطرح شد،

مى توانیم بگوییم که خاصیت آتش و ویژگى هاى مهم آتش سه چیز است:
1)
سوزانندگى؛
2)
حرارت؛
3)
نور
عشق همان آتش است و آتش همان عشق است.

امام حسین هم آتش عشق خداست و هم عشق آتشین پروردگار است.
غیرمعشوق ار تماشایى بود
عشق نبود هرزه سودایى بود
عشق آن شعله ست کوچون برفروخت
هر چه جز معشوق باقى جمله سوخت
تیغ لا در قتل غیرحق براند
درنگر زان پس که بعد لا چه ماند؟
ماند الاالله باقى جمله رفت
شادباش اى عشق شرکت سوز رفت
«مولانا»
عشق آتش است؛ وقتى شعله بکشد همه کس و همه چیز، جز معشوق را مى سوزاند و

حتى خاکسترشان را هم بر باد مى دهد و از هیچ چیز و هیچ کس، اثرى باقى نمى گذارد.
پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله و سلم) امام حسین «علیه السلام» را «آتش» خوانده است.

آتش الهى که در همه انسان ها افکنده شده و

همه به نوعى سوز حسینى و عشقى حسینى در دلشان شعله مى کشد.

این آتش، شعله هایش ابدى است و تا لیل و نهار باقى است،

عشق حسینى نیز در دل ها پرفروغ روشنى بخش زندگى هاست.
«ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً»
این آتش هم:
1)
نور دارد
2)
سرعت دارد
3)
حرارت دارد
هر چه قدر این آتش در جانى بیشتر شعله بکشد در رسیدن سالک

به خدا و به امام زمان بیشتر مدد مى رساند.
اگر جناب حر راه از تاریکى تا تنور را در یک چشم به هم زدن طى مى کند،

عاملش وجود آتش عشق حسینى بود که در دلش زبانه مى کشید

و به یکباره او را از زمین به آسمان برد.
در باور شب شهاب بودن عشق است
هم صحبت آفتاب بودن عشق است
در کرب و بلا، به روى لب هاى حسین (ع)
یک جرعه زلال آب بودن، عشق است. (2)

پى‏نوشت‏ها:

1- مصباح الهدى، مهدى طیب، ص 13
2- شاعر : سیدحسین حسینى

 


ولایت فقیه

    نظر

وظیفه ما در مقابل ولایت فقیه

 

بسیاری از بزرگان ما طوری زندگی کرده‌اند که تا وقتی در میان مردم بوده‌ کسی به عظمت و زهد آن‌ها پی نبرده و تنها بعد از رحلت آن بزرگواران بوده است که مردم به پرهیزکاری و دقت‌نظر آن‌ها در زندگی واقف شده‌اند. همین عامل سبب شده بود در موارد بسیاری تصوراتی خلاف واقع در ذهن مردم و حتی نخبگان جامعه شکل بگیرد که فاصله‌ی آن تا حقیقت گاه مثل فاصله شرق تا غرب عالم بوده و اسباب جفایی بزرگ در حق آن عزیزان شده که حتی پای اشخاص با سوابق درخشان نیز در آن امتحانات دچار تزلزل و لغزش گردیده است.

حال تصور کنید که این شخص در منصب حکومت نیز قرار داشته باشد. سیل تهمت‌ها و افتراها از یک سو و القائات دشمنان از سوی دیگر عامل مضاعفی بر شکل‌گیری این ذهنیات و شایعات خواهد بود. نگاهی به تاریخ گواه وجود چنین نمونه‌هایی است. بارزترین این نمونه‌ها امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (ع) است که تا سال‌های سال مورد لعن و نفرین واعظین بر منابر بوده و ده‌ها سال مرقد مطهر آن حضرت از عموم مخفی نگه داشته شده است.

اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند این است که شاید این وقایع مربوط به قرن‌های گذشته بوده و در عصر حاضر که عصر اطلاعات نامیده شده است دیگر مصادیقی برای آن نتوان یافت. اما با جستار کمی می‌توان فهمید واقعیت چیز دیگری است. گسترش اینترنت و انواع رسانه‌های نوشتاری، گفتاری و شنیداری سبب شده که یک خبر یا یک شایعه در زمان اندکی مثل یک ویروس تکثیر شده و حجم انبوهی از آن همه‌جا را فرا بگیرد. خدا نکند که این شایعات منافعی را هم نصیب بانیان این رسانه‌ها بکند که در آن صورت سرعت انتشار بطور نمایی افزایش خواهد یافت. در دوره‌ی انتخابات شاهد افزایش بی‌سابقه‌ی این تهمت‌زنی‌ها و افتراها از سوی طرفداران نامزدها بودیم. بعد از پایان انتخابات و اعلام نتایج نیز برخلاف انتظار این قضایا نه تنها خاتمه نیافت، بلکه ابعاد گسترده‌تری نیز به خود گرفت. بعنوان نمونه می‌توان به انواع اتهامات و نسبت‌ها برای تقلب در انتخابات و ارایه نمودارها و منحنی‌های مغلطه‌آمیز گرفته تا درآوردن شایعات زیاد مانند کشته شدن پنج نفر در کوی دانشگاه و ریختن اسید از هلیکوپتر و ده‌ها نمونه‌ی دیگر اشاره کرد که اعلام کذب بودن آن‌ها با تاخیر سبب بازی با احساسات مردم و یا بدبینی‌های مقطعی گردید. با الطاف وعنایات الهی این نقشه‌ها تاکنون با شکست مواجه گردیده است و دشمنان اسلام و ایران در اجرای نیات شوم خود ناکام مانده‌اند.

آخرین سناریویی که توسط دشمن و برخی از طرفداران داخلی آن‌ها، در دستور کار قرار گرفته ، تضعیف جایگاه رهبری و تخریب اعتقادات مردم نسبت به ولایت‌فقیه و شخص آقای خامنه‌ای (حفظه‌الله) است. متاسفانه تعدادی از طرفداران برخی از کاندیداها نیز خواسته یا نخواسته تحت تاثیر این فضا قرار گرفته و در اشاعه‌ی آن سهیم شده‌اند. هر چند که شان ایشان و خانواده‌ی ایشان اجلّ از آن است که کسی به چنین شایعاتی توجه نماید، لکن اینجانب در این برهه‌ی زمانی سکوت را جایز ندیده و تصمیم به انعکاس مجدد گوشه‌ی کوچکی از زندگی ایشان از زبان اطرافیان‌شان گرفتم.

ما که تا آخرین قطره خونمان فدایی رهبریمان هستیم انشا ال....



عده ای حرف حق زدند اما /ظاهرا حرف ها دو پهلو بود
در شب حادثه فرا روی مرگ / ذکر احلی من العسل شرط است
در پی باغبان دوان بودن / با گل زخم در بدن شرط است


عاشقات عیدتان مبارک

    نظر

 

تو اکنون شهر علم و اجتهادی ،

 تو رب النوع شمشیر و جهادی ،

تو خورشیدی شدی در گوشه غار ،

 بر نور تو شد خورشید و مه تار ،

بتاب و روشنی بخش جهان باش ،

 مهین پیغمبر آخر زمان باش .

 عید پیامبری رسول خدا مبارک .

 


سلام

    نظر

بسمه تعالی

تولد وبلاگم رو با سالگرد تولد خودم یکی کردم میخواهم.چتری باشد برای بارش غمهایم تکیه گاهی برای رشد افکارم.. ستاره ای برای شبهای تاریکم. خورشیدی برای روزهای بی فروغم

امیدوارم مهدی باشد برای ظهور صاحب وولی نعمتم امام زمان (عج) .عرصه ای برای یاری دینم . خندقی برای دفاع از ولایت سید وسرور وسالارم سید علی خامنه ای (مدظله العالی)

درآخر این وبلاگ را تقدیم میکنم به تمام شهدا و همه کسانی که دوستشان دارم

   

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب هست

 السلام علیک یا صاحب الزمان

 

اولین سلام وبلاگم تقدیم به ناطق قرآن امام زمان (عج)
 

باشد زمانی که قنوت سبز نمازش را که بست ماراهم دعا کند

 


 

آقا سلام گرچه بلند است جایتان / می خواهم از زمین بنویسم برایتان

یک نامه حاوی همه حرفهای راست / یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

یک نامه از بلندی انسان که پست شد / یک نامه از کسی که دچار شکست شد

این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است / یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است

بعد از شما غبار به آیینه ها نشست / شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست

پرپر شدند در دل طوفانی از بدی / گلهای رو سپید همیشه محمدی

آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی / انسان منهدم شده، قرآن زینتی

بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدند / جلباب هایمان کم کم روسری شدند

خورشید مرد و شام تباهی دراز شد / بر روی دشمنان در این قلعه باز شد

در کسوت قدیمی آزادی زنان / دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست

اما هنوز تشنه نام محمد است / در انتهای نامه خیسم سلام بر

                                                      نام بزرگوار و نجیب پیامبر